ساختار نظام رسانهای جهان در جهت منافع قدرت هاست
تاريخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۷
ساختار نظام رسانهای جهان در جهت منافع قدرت هاست
گفتوگوی «تابناک» با دکتر حسن خجسته
... در عصر «ژئومدیا» که دکتر حسن خجسته از آن یاد میکند؛ قدمی از امپریالیسم رسانهای هم فراتر رفته ایم. حالا دیگر رسانهها در تصمیم گیریهای مهم جهانی تأثیر مستقیم دارند. ما هم اکنون در این عصر به سر میبریم.
... دکتر حسن خجسته همان کسی است که 10 سال بر مسند ریاست رادیو نشست و با درک درستی از کارکردها و مأموریتهای امروزی رادیو منشأ تحولات مفیدی شد. او فعلاً معاون برنامه ریزی و نظارت سازمان صدا و سیما است. البته ما به عنوان یک تئوریسن رسانه سراغ او رفتیم
... خجسته معتقد است که ساختار نظام رسانهای جهان امروز، در جهت منافع قدرتها و حرکت سرمایه است. در این سپهر رسانهای مخاطب به ظاهر فعال و ذاتاً منفعل است. به عبارت دیگر به ظاهر تکثر دارد اما باطن آن انحصاری است. گفتوگوی اختصاصی «تابناک» با ایشان را بخوانید.
با توجه به اینکه انسان امروز، در عصر ارتباطات زندگی میکند و در معرض اطلاعات بیشمار است، شما به تهدیدهای رسانهای قائل هستید؟
چرا نباید قائل باشیم؟! برخیها که به تهدید رسانهای قائل نیستند ممکن است فقط به یک رسانه و آثار محدودش توجه کنند و یا ممکن است به چند رسانه و آثار محدودشان توجه کنند و آن را تهدید ندانند، ولی من عقیده دارم باید به ساختار نظام رسانهای جهان توجه کنیم. این ساختار هم کشف کردنی است. اینطور نیست که عینی باشد و شما به راحتی آن را ببینید. باید روابطی را که بین عناصر مختلف این حوزه است کشف کنیم. مثالی میزنم؛ چند سال پیش مثلاً ده سال قبل چند کانال ماهوارهای بالای سر ما بود؟ فرض کن 100 کانال وجود داشت؛ الان بیش از 2000 کانال ماهوارهای بالای سر ما وجود دارد، این موضوع را وقتی ساده نگاه میکنی، میبینی چه تنوعی! چه قدرت انتخابی! حالا بیایید ساختاری نگاه کنیم؛ چیزی حدود 5 درصد این کانالها تخصصی هستند که مستند و برنامههای علمی پخش میکنند، حدود 5 درصد هم کانالهای خبری هستند که روی هم میشوند 10 درصد. بقیه کارکرد تفریحی دارند و اطلاع رسانی، آن هم نه از نوع خبری... اینها فیلم و سریال پخش میکنند. این فیلم و سریالها کجا تولید میشود؟! در دنیا ده پانزده کمپانی هستند که فیلم و سریال تولید میکنند و به همه دنیا میفروشند، چون تولید خیلی گران است، این کانالها همه پخش کننده هستند تولید کننده که نیستند آن وقت شما می بینی که یک فیلم و یا سریال از 100 کانال پخش میشود.
اخبار 5 درصد شبکههای خبری هم عموماً با جهتگیریهای خاص و مشابه است و گویی اهداف یکسانی را دنبال میکنند.
چون تولید خبر هم بینالمللی است. شما خبرنگار هستی و میدانی که تولید خبر در دنیا چقدر پر هزینه است. خبرهای بین المللی را الان چهار پنج مؤسسه هستند که در غرب تولید میکنند. فرق نمیکند چه موضوعاتی باشد از بحران اقتصادی آمریکا گرفته تا انتخابات ایران و عراق و مسأله هستهای کره... همه را چند مؤسسه مثل سی.ان.ان، آسوشیتدپرس، بی.بی.سی و غیره تولید میکنند و به همه دنیا میدهند. این چه معنی دارد؟! یعنی درسته که 2000 کانال بالای سر توست، ولی قدرت انتخاب نداری. در واقع 2000 کانال پخش، بالای سر توست، بنابراین فقط دسترسی تو آسان تر شده است.
این همان چیزی است که از آن به عنوان امپریالیسم خبری یاد میکنند؟
برخی اساتید میگویند که این امپریالیسم خبری است؛ ولی من میخواهم از این هم فراتر بروم چون معتقدم که ما وارد عصر «ژئومدیا» شدیم. میدانید که در ادبیات سیاسی اصطلاحی داریم به نام «ژئوپولتیک»؛ یعنی عناصر جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و... در تصمیمات مهم شما اثر دارد در عصر «ژئومدیا» هم رسانهها در تصمیم گیریهای مهم جهانی تأثیر مستقیم دارند.
اتفاق ناگوار آن وقتی است که تولید کنندههای بزرگ رسانه ای، ساختار تولید کنندههای کوچکتر را هم تحت تأثیر قرار دهند به گونهای که روش آنها را در پیش بگیرند.
بله مثلاً هالیوود فیلم تولید میکند بالیوود هم فیلم تولید میکند، اما الان دیگر بالیوود مدل فرهنگی هالیوود فیلم میسازد. در آیین هندو یک نوع رقص وجود دارد که جزء آیین آنهاست. مثل موسیقی کلیسا، ولی رقص کنونی فیلمهای هندی دربرگیرنده آن آیین و فرهنگ است؟! نخیر در چارچوب فرهنگی هالیوود است. یعنی درسته که بالیوود تولید میکند اما ارزان تولید میکند برای ترویج آن فرهنگ. الان دیگر فیلمهای هندی تجاری صرف است. مصر هم اگر فیلم تولید میکند در همان چارچوب فرهنگی است.
یعنی شرق شاید به دلیل ضعف دانش رسانهای به جای مواجه با این هجمه فرهنگی غرب خود نیز در ترویج فرهنگ غربی گام برمی دارد.
چند وقت پیش در گزارش روابط عمومی خودمان دیدم که یک خانمی زنگ زده بود کلی بد و بیراه به صدا و سیما به خاطر پخش سریال پرستاران گفته بود، میدانید که این سریال استرالیایی است؛ این خانم میگفت: تحت تأثیر این سریال که در آن خدمات پزشکی خاصی برای بیمار قائل میشوند و رسیدگی میکنند، خواهر بیمارش را برای درمان برده بود استرالیا و خوب آنجا با چیز دیگری روبرو شده بود. تازه آنچه که در این سریال به شما ارائه میکنند یک فضای بهداشتی و استرلیزه غیرواقعی است... مگر غیر از این است که از طریق سینما شما غرب را میشناسید؟ چقدر در فیلم هایشان غرب را پاک و دوست داشتنی نشان میدهند، اصلاً در فیلم هایشان احساس میکنی سازمانها فساد مالی داشته باشند، اگر هم در یک فیلمی فساد مالی نهادی را نشان بدهند برای این است که سیستم خودش را پاکسازی کند و پاک جلوه بدهد. مگر در غرب انتقاد کم است؟ کجا میبینید و میشنوید؟ پوشش نمیدهند...
البته ما هم بگیر و ببندهایی داریم که رسانهها را محدود کنیم برای اینکه همه اخبار را پوشش ندهند.
مدلی که در غرب وجود دارد با ساختار رسانهای ما متفاوت است. ما نظام بازی داریم. الان در رسانه خود شما هم ممکن است اختلاف نظرهای جدی راجع به بعضی مسائل وجود داشته باشد. یک کتابی را آقای نژاد فخرایی ترجمه کرده از ادوارد برمن و چامسکی ایشان اسم کتاب را گذاشته: «فیلترهای خبری» ولی عنوان متن اصلی کتاب «پروپاگاندا مدل» است. در این کتاب برمن و چامسکی میگویند: «در غرب - به خصوص آمریکا - 5 فیلتر وجود دارد که نظام رسانهای را طوری بار آورده که در چارچوب نظام حرکت میکنند و خارج از این حیطه نمیروند.»
یعنی در ناخودآگاه ژورنالیسم و رسانه او به گونهای تأثیر میگذارند که به بخشی از ایدئولوژی حاکم تبدیل شود؟
ساختار یعنی همین. یک خاطرهای از مرحوم حاج سیداحمد آقا یادم هست میگفت: «یکی از اطلاعیههای حج امام(ره) را که حامل پیامهای خاصی بود دادیم روزنامههای انگلیسی زبان منتشر کنند به هر روزنامهای که دادیم، منتشر نکردند. درسته که در ظاهر آزادی هست ولی ساختار به این رسانه فهمانده نباید چاپ کند، اگر منتشر کند برایش هزینه دارد. خانم دکتر ابتکار از دانشجویان پیرو خط امام کتابی دراین باره نوشته به هر جا داد منتشر نکردند فقط در کانادا به شرط ایجاد اصلاحاتی و نوشتن مقدمهای توسط ناشر قبول کردند که منتشر کنند. میتوانید از خود ایشان بپرسید. مثال سوم را بزنم؛ بعد از انتخابات دوم خرداد 76 - من آن موقع مدیر رادیو تهران بودم- خانم کریستین امان پور آمده بود از طریق سایت جام جم خبر مخابره کند برای سی ان ان، آقای مهران دوستی آمد از رادیو جوان با او مصاحبه کند، خانم امان پور زنگ زد واشنگتن به او اجازه ندادند و او مصاحبه نکرد. تازه مهران دوستی که نمیخواست با او مصاحبه سیاسی کند...
ما باید این روابط پنهان را کشف کنیم.
ساختار نظام رسانهای جهان ساختاری در جهت منافع قدرتها و حرکت سرمایه است. یعنی سرمایه افسار گسیخته در هر شرایطی دنبال منافع خودش است. به همین دلیل آقای هانس ویلیکس وقتی گفت در عراق هیچ سلاح اتمی وجود ندارد، هیچ شبکهای حرف او را پوشش نداد. من در آنجا به خودشان گفتم که شما میگویید ما آزاد هستیم ولی مسئول خون عراقیها شما شبکههای غربی هستید که حرفهای معاون البرادعی را پوشش ندادید. چرا؟ چون قرار بر حمله بود و جرأت نکردید حرفهای او را پوشش بدهید.
کشف این روابط پنهان کار مردم هم نیست.
منظور من هم مردم نیست ولی حوزههای آکادمیک و دانشگاهی این وظیفه را بر عهده دارند.
همه حوزههای آکادمیک هم این ساختاری را که شما میگویید قبول ندارند.
بله؛ خوب همه قبول ندارند میگویند تنوع و تکثر رسانهای است و مخاطب گزینشگر است تئوریهای رسانهای هم همین را میگوید.
چون بر اساس تئوریهای رسانهای انفعال مخاطب مال زمانی بود که تکثر وجود نداشت...
تئوری قدیمی رسانه معروف بود به «گلوله جادویی» یعنی شما پیام را که میفرستید صاف میآید به سمت مخاطب و او آن را جذب میکند. اما الان میگویند مخاطب گزینش میکند من هم قبول دارم منتها من میگویم در این سپهر رسانهای مخاطب به ظاهر فعال است اما ذاتاً منفعل است شما از همه مردم دنیا درباره افغانستان سئوال کنید؛ ببینید چه میگویند؟ همه یک شکل حرف میزنند چرا؟! مگر مخاطب انتخابگر نیست؟ ولی برای او قدرت انتخاب مصنوعی درست کردند او انتخاب میکند ولی همه شبکهها یک جور حرف میزنند.
البته شبکههایی هم هستند که نگاه و دیدگاه متفاوتی دارند.
ما یک پرس داریم، که یک خورده خبر متفاوت دارد. پول فراون میدهیم که داخل شبکه اسلای انگلیس باشد و بماند اما دارند بهانه میآورند نمیتوانند تحمل کنند... تازه خبر ما کمی متفاوت است چون ما که توان تولید خبر بین المللی را نداریم. در انگلیس دکتری بود که راجع به بلر و مسائل اتمی اظهار نظر کرد؛ گفتند او خودکشی کرد. سال گذشته 8 پزشک اعلام کردند که او خودکشی نکرد. خوب ما اگر قدرت تولید خبر بین المللی را داشته باشیم باید برویم با همه این 8 نفر مصاحبه کنیم تولید خبر نیاز به سرمایه گذاری دارد. بی بی سی در هر جا یک لشکر صد و ده بیست نفری دارد با منابع مالی و سیاسی فراوان. سود سالانه سی ان ان چندین میلیون دلار است...
چه مقاصدی را دنبال میکنند؟ تصور اینکه همه آنچه از این رسانهها پخش میشود با مقاصد و اهداف خاصی است کمی مشکل است، به خصوص این شبکههای فارسی زبان، بعید به نظر میرسد که اصلاً از نظام و ساختار رسانهای خاصی پیروی کنند، چون خیلی ضعیف هستند.
الان بالای سرمان حدود 100 کانال فارسی زبان هست، همه اینها را تحلیل گفتمانی کنید. نمیگویم تحلیل محتوایی، تحلیل گفتمانی کنید. گفتمان مربوط به زنان: ضد دین، گفتمان مربوط به حکومت: ناکارآمدی، گفتمان مربوط به مردم: اعتراض به نظام، فروپاشی و سست کردن ارکان خانواده.
فروپاشی ارکان خانواده برای آنها چه سودی دارد؟
در ایران خانواده قدرت بسیار بسیار بالایی برای هنجار سازی دارد. این مانع است و باید از میان برداشته شود. شما این جمله را بارها شنیدید؛ جوانی که کمی اشکال در رفتار دارد میگویند: «داماد شود خوب میشود.» یعنی ما جایی را داریم به نام خانواده، که قدرت بازسازی قوی هنجار را دارد. این مانع است و باید از میان برداشته شود. خروجی دیگر رسانههای بالای سر ما کسب درآمد به هر قیمت است.
ولی نظام رسانهای غرب برای مردم خودش هم همین شیوه ساختاری را در پیش گرفته است.
بله سراغ مردم خودشان هم رفتند.
خب سوال اینجاست، اگر با سلاح رسانه، اهداف استعمار نوین را دنبال میکنند چرا تولیدات رسانهای برای مردم خودشان هم به همین شیوه است؟
حداقل حداقل منافع آن کسب سرمایه است. فرق حوزه نفسانی و حوزه فطری مثل تفاوت میان سامری و حضرت موسی (ع) است. حضرت موسی در حوزه فطری مردم کار میکرد خب این کار زحمت و مرارت دارد. ولی حوزه نفسانی نیاز به تلاش ندارد سرازیری است، خودش حرکت میکند. تفاوت عمده رسانههای ما با تراز جمهوری اسلامی -با همه ایرادها و نقصهایی که رسانههای ما دارند- برآوردن به نیاز مخاطب با توجه به مصلحت اوست. ولی تراز رسانههای غرب از این پایین تر آمده است...
یعنی به میل مخاطب توجه میکنند.
نه میل هم جنبههای مثبت دارد. یک لایه هم از میل پایین تر آمده و به شهوت و هوس رسیده است. این حوزه حوزهای است که بردیا را بعد از 70 سال عبادت به دام انداخت. شیطان هم همیشه از همین حوزه نفسانیات سراغ آدمی میآید.
این حدود دو هزار کانال پخش کننده یک کارکرد ظاهری دارند و یک کارکرد درونی و به نظر میرسد کارکرد درونی آنها خیلی بیشتر جای نگرانی دارد.
حدود دو هزار کانال پخش کننده بالای سر شماست، در خیلی از آنها میبینی که دو نفر نشستهاند و صحبت میکنند و حرفهایی میزنند، اما این کارکرد کم اثرش است. باید کارکرد پر اثر آن را تهدید دانست. به خصوص در تلویزیون که کارکرد تفریحی و بعد اطلاع رسانی دارد. خبرهایی هم که پخش میکنند جای خودش را دارد. میدانید که آقا اول از این اتفاق به نام «شبیخون فرهنگی» یاد کردند بعد هم اصطلاح «ناتوی فرهنگی» و «جنگ رسانه ای» را به کار بردند. برای مقابله با این جنگ رسانهای باید تجهیز شد.
از سال 68 به بعد یعنی بعد از فوت امام، غربیها شیوه رویارویی خود را با ایران تغییر دادند. تا پیش از آن تقریباً غربیها به فروپاشی نظام مطمئن بودند. فکر میکردند با فوت امام کار تمام میشود. منتها فردای آن روز که اتفاق دیگری افتاد تهاجم فرهنگی را شروع کردند. تا پیش از آن هم البته هجمه فرهنگی داشتند ولی بعد از 68 به شکل سازماندهی شده این کار را کردند. درست ده سال بعد، در سال 78 بعد از اتفاقات 18 تیر آقای رویل گریت رئیس میز ایران در سازمان سیا مجبور شد استعفا بدهد. چون بنا بر تحلیل او رئیس جمهور آمریکا وارد میدان شد و حرفهایی را زد. منتها جمهوری اسلامی سقوط نکرد والبته او بعدها هم گفته بود که ایران موفق شد این بحران را کنترل کند.
در ضمن او کارشناسی بود که زبان فارسی را بلد بود 10 بار به ایران آمده بود و تقسیم بندیهایی که از گروههای سیاسی ایران داشت مبنا و مرجع فعالیتهای وزارت امور خارجه آمریکا بود. در مصاحبهای از ایشان چند سئوال کردند که یکی از آنها نحوه یارگیری بود و یکی هم موضوع زنان؛او گفته بود من از وقتی مسئول شدم سرمایه گذاری کردیم روی حوزه زنان. به این رسیدیم که اگر بتوانیم زنها را از جمهوری اسلامی دور کنیم یعنی روسری را از سر آنها برداریم موفق میشویم این حرف را ریول گریت میگوید، در سال 78. حالا برگرد حرف او را تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان کن در 10 سال قبل و 10 سال بعد.
باید بگویم که متأسفانه تا حدودی موفق شدند.
نه اشتباه نکن به نسبت سرمایه گذاریهایی که کردند اصلاً موفق نشدند. به نظر خودشان خیلی اتفاقات باید میافتاد ولی مردم دین دارند، آدمی که دین دارد از یک حدی فراتر نمیرود، خب حالا این کانالهای تلویزیونی چه نقشی دارند؟ یکی از کارکردهای آنها از بین بردن حیا میان زن و مرد است. مثلاً این فارسی وان به خاطر ملاحظاتی که مردم دارند صحنههایی را سانسور میکند.
ولی مهم داستانهای سریالهای این شبکه است که ضد نظام خانواده است.
داستانها ضد نظام خانواده است ولی فعلاً چون میدانند که مردم ملاحظاتی دارند برخی صحنههای را حذف میکنند ولی بالاخره یک خانوده مگر چقدر میتواند در برابر بمباران مقاومت کند؟ از این طرف برای مردم اصطلاح درست کردند و میگویند فیلمهای انگلیسی زبان برای تقویت زبان انگلیسی خوب است و... البته صدا و سیما تلاش میکند وظیفه خودش را انجام دهد برخی از سریالهای تلویزیون تا 78 درصد بیننده دارند این آقای نتانیاهو جملهای دارد که میگوید: «با فساد جنسی باید جمهوری اسلامی را از بین ببریم» این شبکههایی که بالای سر ماست به خصوص شبکههای پورنو مال سازمان جاسوسی غرب است. این مواد مخدری که در کشور توزیع میشود مال سازمانهای جاسوسی مثل موساد است منتها آن توزیع کننده مواد داخلی یا یک معتاد که نمیداند برای چه کسی دارد کار میکند.
ما در برابر این هجمهها چه کردیم؟
وظیفه ماست که بفهمیم کجا هستیم و با ما چه میکنند.
خیلی سخت است از یک جوان معتاد و یا یک مواد فروش، توقع داشته باشیم بداند که دارد برای مثلاً موساد کار میکند...
«ما» که میگویم؛ منظورم اهالی رسانه است. شما به عنوان یک رسانهای وقتی فهمیدید، دیگر تکلیف دیگری دارید و از امروز به ماهواره به عنوان آزادی نگاه نمیکنید. یک وقتی از یکی از اینها پرسیدند آنچه را که پخش میکنید خودتان هم میبینید؟ گفت: من برای مردم پخش میکنم. اگر خود ما رسانه ایها بر سر این مسأله یک فهم مشترک پیدا کنیم و این رسانه را تک نبینیم. این رسانه را در ساختار نظام رسانهای جهان تحلیل کنیم که چه اتفاقی میافتد و چه کار میکند، بخش زیای از مشکلات حل میشود. چون همه ما متعهد هستیم. روایت است که در دنیا اثر کارمان را میبینیم و در آخرت باید بایت تک تک کارهایمان جوابگو باشیم. وقتی فهم ما عوض شد چون متعهد هستیم همه به میدان میآییم؛ من مینویسم شما مینویسید و فهم مردم هم از محیطشان تغییر میکند.
در کنار اینها باید خوراک رسانهای مناسبی هم به مردم بدهیم که از اقبال آنها بکاهیم...
این کار دوم ماست. بله مردم نیازها و ضروریاتی دارند که باید رسانه آن را فراهم کند. من پارسال گفتم صدا و سیما هزار میلیارد کسری بودجه دارد یعنی صد در صد کسری بودجه دارد. ما باید شبکههای متعددی داشته باشیم شبکههای علمی و تخصصی راهاندازی کنیم. مثل شبکههای تخصصی رادیو. در این شبکهها تا حدی توانستیم نیازها را جواب بدهیم. هنوز هم رادیو باید توسعه پیدا کند. حالا به دست چه کسی باید این اتفاق بیفتد شبکههای خصوصی یا عمومی بحث دیگری است.
اتفاقاً موضوع بحث همین جاست؛ اگر شبکههای خصوصی وارد عمل شوند، تنوع و تکثر در پی خواهند داشت و بسیاری از مشکلات بهبود مییابد.
من الان نمیخواهم بگویم بایداین اتفاق بیفتد یا نباید این اتفاق بیفتد چون ما باید تجربههای جهانی داشته باشیم که اگر بخش خصوصی هم میخواهد وارد شود دقیق و در چارچوب باشد. دووژه فیلسوف فرانسوی درباره شبکههای خصوصی میگوید: «روزی که شبکههای خصوصی را راهاندازی میکردیم منظورمان این نبود، هدف تنوع و تکثر بود» میدانید که او سوسیالیست است. ماهیت بخش خصوصی کسب سود است وقتی میبیند برهنگی، برایش کسب سود میکند به این سمت گرایش پیدا میکند. حالا شما تأثیر این را در خانواده بررسی کنید. من یک تحقیق دیدم راجع به ویدئوکلیپهای موسیقی رپ؛ هفتاد درصد کسانی که این تصاویر را دیده بودند اعم از زن و مرد نگاهشان به زن تغییر کرده بود؛ به نظر آنها زن، پدیدهای برای امور جنسی بود.
نگاه تک تک این افراد وارد شبکه اجتماعی میشود و تأثیر میگذارد.
خب الان غرب بیچاره خودش هم گرفتار شده است.10 سال پیش پلیس لندن اعلام کرد از یک ساعتی از شب نوجوانان حق ندارند تنهایی در خیابان باشند. آنقدر مشکل ایجاد شده که تبدیل به قانونش میکنند یا پلیس آلمان یکی دو سال پیش اعلام کرد: برای مواد مخدر سرکشی سرزده به مدارس خواهد داشت. یعنی این زهر را نه فقط در کاسه ما که در کاسه خودشان هم ریختهاند. ما باید سعی کنیم این زهر وارد بدنمان نشود.
شاید لازم باشد در شیوه هایمان تجدید نظر کنیم.
آن بحث دیگری است ممکن است روزی به این نتیجه برسیم که باید در شیوه هایمان تجدید نظر کنیم. الان مهم این است که بدانیم ساختار نظام رسانهای جهان انحصاری است. ظاهرش دارای تکثر است و باطن آن انحصاری است و مصالح فردی و جمعی را به طور کامل ندید میگیرد چرا که منافع مالی و مطامع سیاسی برایش از هر چیزی مهمتر است.
اگر ما چند صدایی را در جامعه خودمان رعایت کنیم، آنها میتوانند کاری از پیش ببرند؟
این میشود مصلحت. این کار باید بشود. این یکی از کارهایی است که باید بشود در کنار آن 10 کار دیگر هم باید انجام دهیم.... الان جوانهای ما اینترنت را میشناسند یعنی مهارت استفاده از آن را دارند اما فهم فلسفی از اینترنت باید پیدا کنند. شما خیلی از بچهها را میبینید که مشعوف و مرعوب این تکنولوژی هستند اما باید بدانند که ضرورت و فلسفه آن چیست.این هم یکی از کارهایی است که باید انجام دهیم. اگر دانش رسانهای ما ارتقا پیدا کند آن وقت در فضای وب یک سایت نمیتواند تأثیری داشته باشد...
پیش قراول این حرکت باید صدا و سیما باشد.
الان من به عنوان نماینده صدا و سیما با شما صحبت نمیکنم. البته صدا و سیما نقش مهمی دارد. در حد شبکههایی هم که دارد تلاش خود را میکند. اما اصل این اتفاق باید در دانشگاه بیفتد و حوزههایی که ظرفیت کار نظری دارند صدا و سیما میتواند به مردم تلنگر بزند... شما بدانید همه جنگ هم در این حوزه است و این حوزه شهید ندارد تلفات دارد دشمن اگر ببیند شما و رسانه تان تأثیرگذار است، شما را تلف میکند. این مبارزه سخت و نفس گیر است.
شاید ما روشهای مبارزه با این جنگ را بلد نیستیم، چون دانش ارتباطات در ایران دانش نوینی است.
ما الان نسلی را در دانش ارتباطات داریم از استاد تا دانشجو که مرعوب نیست. منظورم از نسل سنی نیست، اینها دارند از این چارچوب خارج میشوند و حرفهای جدید خود را پیدا کردهاند. اگر ما بتوانیم حرفهایی را که بلد هستیم، بخشی از این حرفها تجربههایی است که از انقلاب گرفتیم که آمیخته با آموزههای دینی ماست چارچوب سازی کنیم نصف راه را رفته ایم. چون بعد از اینکه چارچوب سازی کردیم تازه تئوری کاربردی اش در میآید... جنگ رسانهای عده و عده خودش را دارد. خود شما به عنوان یک فرد رسانهای باید تلاش و مطالعه کنید همه باید این کار را بکنیم تا به یک وحدتی برسیم. غرب با همه توان خودش وسط آمده است ما هم همه تلاش خود را به کار گرفته ایم ولی در نظام رسانهای جهان یکی هستیم. بنابراین خودمان باید به فهم و مشترک و وحدت رویهای برسیم تا بتوانیم با همه ظرفیت هایمان خوب ظاهر شویم.
گفتوگو از: فاطمه رحیمیَ